تاریخ نامه ایران بعد از اسلام (2251757X)(31)pp. 147-171
تعاملات قوای مجریه و مقننه (13۲۷-13۵۶ش/ 194۸-۱۹۷۷م) در پیشبرد برنامههای توسعه مبین این امر بود که سازندگی فرایندی پرهزینه، زمانبر و چالشبرانگیز است و برنامهریزی بهعنوان روندی سیاسیاقتصادی در پرتو قانونگذاری تحقق مییابد. ازاینرو، ارزیابی مذاکرات مجلس شورای ملی، روایتی نوین از چگونگی تحقق برنامههای توسعه و گفتمان حاکم بر این نهادها را نشان میدهد. به همین خاطر، این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش است که اساساً قوۀ مقننه در صورتبندی و فرایند سیاستگذاری برنامههای توسعه در دورۀ محمدرضاشاه ایفاگر چه نقشی بود؟ برای یافتن پاسخ باید دریافت همگرایی نهادهای مذکور در چه سطوحی در پیشرفت برنامههای توسعه و تغییرات سازمان برنامه قابلملاحظه بود و چه عواملی سبب میشد واگرایی آنها در قبال برنامهها افزایش یا تقلیل یابد. سپس ارزیابی کرد که مجلس با توجه به شرایط اقتصادی، در بررسی لوایح برنامه تا چه اندازه انعطاف نشان میداد. همچنین به نقش کمیسیون برنامه در ساختار درونی مجلس و ایجاد هیئت نظارت برنامه، اشاره کرد. یافتهها نشان میدهد همسویی و تباین میان این نهادها در لزوم برنامهریزی و ایجاد زیرساختهای لازم در چند سطح قابلمشاهده است. ابتدانهادها در نیازمندی کشور به برنامهریزی اقتصادیاجتماعی و تصویب قوانین کلیدی، سپس همکاری در ایجاد سازمان برنامه و درنهایت بروز اختلافات در مسائلی همچون تخصیص اعتبارات و صرف هزینهها، تمرکززدایی، توسعۀ منطقهای و کوچکسازی دولت. این پژوهش به روش علّیمقایسهای، با بهرهگیری از مذاکرات مجلس، اسناد و منابع کتابخانهای، این مسائل را ارزیابی میکند.