تاریخ نامه ایران بعد از اسلام (2251757X)(24)pp. 93-120
مشروعیت ازجمله مؤلفههای اساسی و بنیادین در مناسبات میان حاکمیت و مردم است. تلاش حاکمان در طول تاریخ معطوف بر توجیه قدرت از راههایی بوده است که برای مردم قابلپذیرش باشد. حکومت آلبویه نیز برای پیشبرد قدرت خود از راههای مختلفی برای کسب مشروعیت استفاده کرده است. در پی مرگ عضدالدوله، نیمۀ دوم حکومت بویهیان به صحنۀ کشاکش قدرتهای داخلی و اختلافات خانوادگی تبدیل شد. با وجود این، حاکمان این دوره به شیوههای گوناگون در پی کسب مشروعیت در جهت استحکام پایههای قدرت خود برآمدند. مقالۀ حاضر به روش توصیفیتحلیلی و بر پایۀ مطالعات کتابخانهای در پی واکاوی و تحلیل تکاپوهای مشروعیتیابی حاکمان بویهی در دورۀ پس از مرگ عضدالدوله تا سقوط این حکومت است. پژوهش حاضر میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که امیران آلبویه در حدفاصل سالهای 372 تا 447 ﻫ.ق از چه شیوههایی برای کسب مشروعیت بهره میگرفتند؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که فارغ از قدرتطلبیهای درونخاندانی که بر تاریخ آلبویه در این محدوده سایه افکنده است، جانشینان عضدالدوله معیارهایی چون کسب امتیازات سیاسی از خلافت، باستانگرایی و توجه به میراث کهن و کارآمدی و تأمین منافع عمومی را برای کسب مشروعیت در این دوره مدنظر داشتهاند.
تاریخ اسلام (20086431)(شماره 1 - بهار 98 _ مسلسل 77)pp. 173-196
همزمان با قدرتیابی سلجوقیان در ایران (429-552 ق) اختلافات و تنشهای مذهبی میان مسلمانان رشد یافت. در این دوران، برخی از متفکران گامهایی مؤثر برای از میان برداشتن باورهای کلامی تفرقهافکنانه و جایگزین کردن آن با اندیشههای همگرایانه و کنشهای مصلحانه برداشتند. عبدالجلیل قزوینی رازی (د.606ق) یکی از عالمان شیعی است که در این دوره به موضوع همگرایی مذهبی پرداخت.
مقاله پیش رو بر اساس منابع کتابخانهای و با روش وصفی تحلیلی بر آن است که بینش و کنش همگرایانه عبدالجلیل قزوینی رازی را بکاود. یافتههای این پژوهش نشان دهنده آن است که مهمترین اقدامات او در این زمینه، تبیین باورهای مشترک دینی، مناظرات و گفتوگوهای آزاد علمی، نقد باورهای افراطی گروههایی مانند مرجئه و جبریه و پاسخگویی به شبههها و اتهامات کلامی و فقهی علیه شیعیان بود.
تاریخ اسلام (20086431)(شماره 3 - پاییز 97 _ مسلسل 75)pp. 111-148
یکی از کاربردهای دانش تاریخ در فقه، کمک به ارزیابی مقدمات استدلال اجتهادی است. دانشمندان مسلمان درباره شمول خمس نسبت به درآمدها در زمان رسول اکرم(ص)دیدگاههای مختلفی دارند. بررسی تاریخی شواهدی که برخی از فقهای شیعه برای اثبات خمس درآمدهای فردی در زمان پیامبر(ص) مطرح میکنند مسئله اصلی این پژوهش است. یافتههای این مقاله نشان میدهد که این بررسی میتواند به عنوان نمونهای برای ارزیابی مقدمات تاریخی به کار رفته در قیاس استدلال فقهی معرفی شود.
تاریخ اسلام (20086431)(شماره 3 - پاییز 96 _ مسلسل 71)pp. 7-38
امام علیبنمحمد(ع)، رهبری و پیشوایی فکری و فرهنگی شیعیان را در عصری پُرتلاطم و سرشار از فتنه و آشوب سیاسی در فاصله سالهای 220 تا 254هجری بر عهده داشت. آن حضرت، علاوه بر دارابودن مقام امامت الهی، از یک تربیت متعالی، بصیرت و آگاهی و هوش و دانش فرهنگی گسترده و رفتار فرهنگی والا برخوردار بود. امام هادی (ع) به همین سبب، برای مهندسی و راهبری فرهنگی، دارای استراتژی و انگیزه قوی فرهنگی بود. ازاینرو، دارای راهبرد برای رهبری و هدایت فرهنگ جامعه و نظامسازی فرهنگی، توسعه علمی و تربیتی بود. آن امام همام، با تأکید بر پیشرفت علم و دانش، توصیه به تعلیم و تولید علم و اندیشه، ایجاد کانون ارتباطات سرّی وکالت، کادرسازی و تربیت نفوس، تدوین منشور سبک زندگی، وضع قانون و ترسیم حقوق شهروندی، تبیین قواعد همزیستی مسلمانان با اهل کتاب و مبارزه فرهنگی با رفتار جاهلی خلفای عباسی همچون متوکل، موفق به تغییرات فرهنگی در میان امت اسلامی گردید و مسیر را برای تحصیل سلامت و سعادت جامعه اسلامی هموار ساخت.
این مقاله، به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مهندسی فرهنگیِ امت اسلامی توسط امام هادی(ع) خواهد پرداخت و این فرضیه را به آزمون خواهد گذاشت که: «امام هادی(ع) به عنوان یک رهبر الهی، با شناخت جریانهای فکری و فرهنگی زمانه خود با محوریت هدایت جامعه، مسیر مدیریت فرهنگی را با بهرهگیری از راهبردهای متنوع در بستر فرهنگی هموار نمود و موفق به ایجاد تغییرات هوشمندانه و هدایت جامعه گردید.»
اندیشه دینی (22516123)(22)pp. 101-124
In sociology, social institutions constitute the most essential institutions, exhibiting their functionality in different aspects in the society, as to cope with the evaluation of social disorders’ management at mega-scale. During Safavid era, based on rational reactive sequential pattern, leading to chain reactions, the core of a special trade institution was established in Iran’s traditional society that lasted until the beginning of Qajar era. The inseparable connection of domestic economy with the political structure next to other influencing factors promoted this move. Following the trade recession and gravity in life condition especially among the tradesmen next to the prepared grounds, due to the injustice on local authorities’ part during Shah-Tahmasp Safavi, the social disobedience began and ended for two years (1571–1573 AD). This article is inspired by the historical institutionalism theory and is presented through a descriptive-analytic method. By applying sociological approaches in the historical events attempt is made to search for a proper answer to the question: By applying the institutionalisation theory approach, to what extend have the political, social and economic factors been effective in the formation of the tradesmen rebellion in Tabriz during Shah-Tahmasp Safavi’s era?. © 2021 British Institute of Persian Studies.
Journal of Shi'a Islamic Studies (17489423)6(1)pp. 53-74
After the fall of the Buyids at the hands of the Seljuq Turks and the Seljuqs' entry into Baghdad, the apparatus of the 'Abbasid caliphs and the Sunnis once again gained control of Baghdad. However, this should not be considered as having been to the downfall or detriment of the Shi'a, because it is in this period that we come across three powerful and influential forces in Baghdad: first, the 'Abbasid caliphs and the Sunnis; second, the Seljuqs; and third, the Shi'a. Despite the fact that the Seljuqs were followers and defenders of the Sunnis, their relationship with the 'Abbasid caliphs had many ups and downs which saw them turn from allies to foes over time. Similarly, the position of the Seljuqs in relation to the Shi'a was not such that they felt the Imami Shi'a were a force that acted in opposition to them; rather, in certain instances, the Shi'a would be treated favourably, peaceably, and respectfully by the Seljuq rulers. In this article we aim to show that in the period when the Seljuqs ruled Baghdad, the Shi'a were recognized as a third effective power broker in the political and social scene, and there was no clear unified stance between the caliphs and the sultanate against the Shi'a.