اندیشه دینی (22516123)(66)pp. 65-84
نظریهی ابصار در سازوارهی اندیشهی سهروردی ازآنجهت اهمیت دارد که نهتنها مجالی برای بسط نظریهی خاص او درباب علم اشراقی براساس نظام نوری است، بلکه تلاشهای او را برای طبیعیاتی از جنس دیگر موجه میسازد. نظریهی ابصار سهروردی بهواقع بنیانی مابعدالطبیعی برای تعیین جایگاه خاص نفس در هستی و نیز جایگاه خاص علمالنفس اشراقی در میان یک انسجام الهیاتی است. نگارندهی این مقاله بر آن است تا با نگاه دوباره به مبانی فلسفهی سهروردی، به مسألهی ابصار بپردازد و از این خلال، نقدهای وارد بر شیخ اشراق را در آثار ملاصدرا داوری کند. همچنین به دفاعیات سبزواری و ارزیابی آنها نیز پرداخته خواهد شد. بهزعم نگارنده، اختلاف نظر این دو فیلسوف درباب ابصار، به اختلاف مبانی آنها بازمیگردد و در نتیجه، نقدهای صدرا محصول عدم لحاظ مبانی شیخ اشراق در طبیعیات و مابعدالطبیعهی اشراقی است.