مدیریت فرهنگ سازمانی (24236942)(2)pp. 331-351
هدف پژوهش حاضر، با تکیه بر فرض تکلیف دولت در مشارکتپذیری شهروندان، تحلیل نقش دولت در تقویت فرهنگ مشارکت عمومی است. به باور نگارندگان، خواست و ارادة واقعی دولت در مسیر جلب مشارکت مردم نقشی تعیینکننده و انکارناپذیر دارد. از این رو، مقاومت و بیتمایلی دولتها نسبت به حضور و مشارکت مردم در اعمال قدرت، آسیبی جدی به حوزة عمومی وارد خواهد کرد. به باور این پژوهش، مشارکت مردم از عوامل اساسی دموکراتیک قلمدادشدن نظام سیاسی است که جز از طریق توسعه و تقویت فرهنگ مشارکت محقق نمیشود. از این رو، دغدغة پژوهش حاضر، ایجاد بسترهای فرهنگی و تأکید بر گامهایی ضروری از جمله آموزش شهروندان، جامعهپذیرسازی، جهتبخشی به مشارکت، ظرفیتسازی، ساماندهی گروههای مؤثر در قدرت، آزادسازی رسانهها و انحصارزدایی است که دولت باید بدان ملتزم باشد.