مطالعات حقوق تطبیقی (1735496X)(1)pp. 43-61
یکی از دشوارترین موارد توصیف عقد، زمانی است که متعاقدین مضمون دو یا چند عقد را در قالب یک عقد منعقد کرده باشند. مسئلۀ اصلی در اینگونه موارد آن است که این عقد را تحت چه عنوانی باید توصیف کرد. شرایط، احکام و قواعد کدامیک از عقود تشکیلدهندۀ عقد باید بر عقد حاکم شود؟ و آیا بین عقود سازندۀ عقد مرکب از حیث صحت و بطلان تلازمی وجود دارد؟ در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این مسائل پرداخته شده است. بهنظر میرسد چنانکه عقود ترکیبیافته معوض باشد و عوض هرکدام بهطور مستقل مشخص شود و هیچکدام قید یا شرط دیگری نباشد، هرکدام تابع احکام ویژۀ خود بوده، صحت و بطلان آنها در یکدیگر مؤثر نخواهد بود. اما اگر عوض عقد، واحد باشد یا طرفینْ عقود را مقید به یکدیگر نموده باشند، هر عقدْ جزئی از کل را تشکیل داده، بطلان یا انتفای هر عقد بهمنزلۀ بطلان و انتفای جزئی از عقد بوده، احکام تبعض صفقه یعنی کسر از عوض و فسخ بخش صحیح در مورد آن قابل اجراست. در مواردی که عقد واحدی انشا میشود که در قالب هیچیک از عقود معین نمیگنجد، ولی از آثار عقود متعدد برای تحقق غرض واحد استفاده شده است، ما نه با یک عقد مرکب، بلکه با یک عقد بسیط نامعین روبهرو هستیم.