مطالعات حقوق عمومی (24238120)(2)pp. 877-897
توجه به نظام معنایی پارادایم در اندیشة کوهن، و البته با نگاهی استعلایی، متمرکز بر مبانی نظری و با صبغۀ نظریۀ باری، روش فهمی زمینهمند از حقوق و گزارههای آن را نتیجه میدهد. این پژوهش، در ابتدا با ریشهیابی عناصرِ مؤلِفِ اندیشۀ کوهن، این روش یا انعکاسی از آن را در حقوق بهکار بسته است. سپس در مقام مفهومشناسی با تأمل در اختلافات اندیشمندان در اصل معنای پارادایم، به این نتیجه نائل آمده است که منظور از پارادایم حقوقی، چارچوب ذهنی یا ذهن تختهبند حقوقی نیست. همچنین صرفاً به معنای مبانی معرفتشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و روششناسی حقوقدانان نیست که ایشان بتوانند آنها را، اختیاری، گزینش کنند؛ بلکه پارادایم حقوقی، چارچوب و فضای معرفتی است که واقعیتی نهفته، روحبخش، سیطرهافکن، هویتبخش، تأثیرگذار و نظمده دارد. در نهایت، و با ابتنای بر مفهوم اخیر از پارادایم، تلاش شده است تا اندیشة پارادایمی در حقوق مدنی ایران و بهویژه، حقوق قراردادها دنبال شود. بهنظر میرسد ورود انگارهها و گزارههای نامتجانس پارادایم مدرنیتة غربی، یک شیفت پارادایمی ناقص در حقوق مدنی، خاصه قراردادها بهوجود آورده است که از سلطة دو پارادایم موازی (رقیب و نامتجانس) حکایت دارد.