اندیشه دینی (22516123)(78)pp. 53-76
سال 1948، مناظره‌ای مشهور میان سی. اس. لوئیس و الیزابت آنسکوم در انجمن سقراطی آکسفورد صورت می‌پذیرد. لوئیس در این جلسه استدلال می‌کند که مادی‌انگاریِ صرفِ طبیعت‌گراییِ خداناباورانه باطل است. در مقابل، آنسکوم سه نقد اساسی بر استدلال لوئیس می‌آورد: 1. نبود تمایز میان علل ناعقلانی و غیرعقلانی باور؛ 2. تهدید شک‌گرایی؛ 3. نبود تفکیک میان انواع تبیین‌های «کامل». اندیشه‌های لوئیس و آنسکوم از چند جهت درخور تأمل و بررسی است: 1. به‌رغم انتقاد درست آنسکوم، نبود تمایز میان علل ناعقلانی و غیرعقلانی، مشکل طبیعت‌گرایی را که همان استنباط باوری از دیگر باورهاست، حل نمی‌کند؛ 2. آنسکوم این گزاره را که «اگر طبیعت‌گرایی درست باشد، هیچ استدلال انسانی‌ای معتبر نیست»، تهدیدی شکاکانه برای معرفت می‌داند، حال‌آنکه این اشکال، به اصل استدلال لوئیس خللی وارد نمی‌سازد؛ 3. برخلاف ادعای آنسکوم، رویکرد حذفی به دیگر تبیین‌ها، نه پیامد اندیشه‌ی لوئیس، بلکه انگاره‌ی اصلی خود طبیعت‌گرایی است؛ 4. اینکه لوئیس اتفاقی‌بودن حالات ذهنی را به‌درستی تحلیل نمی‌کند، به دلیل آن است که او ریشه و خاستگاه این حالات را غیرمادی می‌داند؛ 5. لوئیس منظورش از «امکان ندارد فرایندهای تکاملی، از مخلوقات بدون درک و فهم، مخلوقاتی ایجاد کنند که درک و فهم داشته باشند» را به‌خوبی تبیین نکرده است. به‌رغم نقاط قوت اندیشه‌های لوئیس و آنسکوم، ما معتقدیم هر دو دیدگاه نقاط ضعفی دارند و نیازمند اصلاح و تکمیل‌اند. با نگاهی تحلیلی، تطبیقی و انتقادی می‌توان به حذف، اصلاح و بازسازی نقاط ضعف دیدگاه‌های آنسکوم و لوئیس پرداخت.
پژوهشهای فلسفی کلامی (17359791)(3)pp. 5-22
آیات متشابه در طول تاریخ علوم اسلامی از جمله مباحث چالشبرانگیز بوده است. صدرالمتألّهین شیرازی در اصول هستیشناسی خود قائل به نظریه توحید خاصّی در مقابل دیدگاه توحید عامی است. وی معتقد است بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسم در باب ذات باریتعالی باشد می‌توان بر مبنای اصول فلسفیـ عرفانی دیدگاه توحید خاصّی ظواهر الفاظ آیات را حفظ کرد و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. اما بر مبنای نظریه توحید عامی نمیتوان آیات متشابه را بر ظاهر الفاظ حمل کرد، بلکه یا باید آنها را تأویل کرد، یا قول به تجسم در باب واجبالوجود را پذیرفت. با توجه به چندتباری بودنِ مسئله متشابهات قرآن، ملاصدرا در این مسئله رهیافت میانرشتهای اخذ کرده است.
اندیشه دینی (22516123)(48)pp. 25-46
غرض از نگارش نوشتار حاضر، ارائهی تحلیلی مستدلّ و مستند از دو طبقه‌بندی مهم منطقی است؛ یکی تقسیم قضیهی مسوّره به حقیقیه و خارجیه و دیگری تقسیم قضیهی حملیّهی موجبه به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه. تداخل این دو طبقه‌بندی به دلیل اشتراک در عنوان، در طول تاریخ موجب بروز اشکالات و ابهامات متعددی در فهم علمشناسی قدما شده است. در پژوهش حاضر، با اشراف بر تطوّر تاریخی هر دو طبقه‌بندی و با اخذ رویآوردی منطقی - معرفتی، ابتدا طبقه‌بندی مثنّی و سپس دو تقریر مختلف از طبقه‌بندی مثلّث مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. از این رهگذر و در سایهی دقت در ضوابط و شرایط منطقی هر یک از این دو طبقه‌بندی، نقاط ضعف و قوّت آنها روشن میگردد، ضمن اینکه دیدگاه رقیب در این مسأله نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.
هاشم قربانی،
احمد عبادی و
Amousoltani Foroushani M.M. پژوهشهای فلسفی کلامی (17359791)(4)pp. 135-150
الاهیدانان مسلمان توصیف جامعی از وجود کثرت در ادلّه اثبات خدا و راه‌های خداشناسی عقلی در سنّت اندیشه اسلامی به دست دادهاند. آنان از تبیین این کثرت و شناخت و بازگفت علّت آن نیز غافل نبودهاند و تبیینهایی پیش نهادهاند که می‌توان آنها را در چهار دسته گنجاند: 1. تکثّر راهها معلول تکثّر استعدادهای رهروان است؛ 2. تکثّر راهها معلول تکثّر سامانههای معرفتی رهروان است؛ 3. تکثّر راهها معلول تکثّر مفاهیم منتزع از ذات خداوند است؛ 4. تکثّر راهها معلول تکثّر اسما و صفات خداوند است. تبیین‌های 1 و 2 با نگاهی سوبژکتیو، علّت تکثّر را در فاعلهای شناسایی (سوژهها) دیدهاند، و تبیین‌های 3 و 4 با نگرشی اُبژکتیو، سبب کثرت را در موضوع شناسایی (اُبژه) یافتهاند. جستار پیش رو، با استقصای این چهار نظریّه و بررسی آنها نشان داده است که هر یک از آنها، دچار تحویلگرویِ غیرمجاز و مغالطه کنه و وجه است و، از این رهگذر، تبیین درست و کامل را در جامع‌نگری، یعنی جمعِ بینِ نگاه سوبژکتیو و اُبژکتیو، یافته است. بر این پایه، علّت تکثّر راه‌های خداشناسی عقلی این هر چهارند، به شرط اجتماع و به وصف تعامل.
Khamineh Y.,
Ghiasvand M.,
Panahi-Alanagh S.,
Rastegarmand P.,
Zolghadri S.,
Stanek A.,
Rismanchian, M.,
Ebadi, A.,
Khodaeian, N.,
Amoosoltani, M.,
Bahramian, L.,
Fathi, M. Nutrients (20726643)(7)pp. 3159-3171
Lifestyle, nutrition, and metabolic status are central to maintaining women’s reproductive health. With the rising prevalence of infertility, the need for effective strategies to preserve and enhance women’s reproductive well-being has become increasingly urgent. Quercetin, a plant-derived polyphenol, has attracted growing interest for its potential to support reproductive health, regulate the hormonal balance, and improve fertility. This narrative review examines Quercetin’s role in women’s reproductive health and delineates its possible mechanisms of action in female reproductive system disorders, including polycystic ovary syndrome, recurrent miscarriage, and cervical, ovarian, and endometrial cancer (EC). By highlighting the biological pathways through which quercetin may exert its effects, this article underscores the need for further research and clinical trials to validate its therapeutic potential and its applications as a bioactive compound in foods aimed at enhancing women’s reproductive health. © 2025 by the authors.
European Journal of Science and Theology (18410464)20(4)pp. 97-115
Despite the numerous reasons of substance dualists on the immaterial existence of the mind, which according to them is the true self and soul, various contradictory theories have emerged about it by observing the effects of neurological disorders on mental states and personality traits. These theories can be classified into three kinds: those that deny the survival of the immaterial existence of the self/mind/soul, those that deny its immaterial substantiality, and those that consider its existence as a delusion. Meanwhile, substance dualists often suggest the theory of instrumentalism, which is prone to errors. However, a more accurate solution has been suggested that acknowledges emergent substance dualism and considers the hierarchical dependence of the emergent soul on the body. In proportion to the development and complexity of the body and the neural complex system, various levels of the soul (from the vegetative level to existence in itself for itself the autonomous human rational soul) and proportionate mental properties emerge. At all levels, the body has bottom-top causality for the soul, and its function or malfunction. The dependence of the soul at lower levels on the body is essential (intrinsic), and bodily injuries can destroy this level of the soul essentially; the dependence of ‘in itself and for itself existence’ of the rational soul (autonomous level) upon the body is accidental. Because of these intrinsic and accidental emergentist co-dependences of the body and soul/mind substance, various neural injuries can cause mental disorders to emerge as disturbing properties for the soul/mind substance. Such injuries can also submerge some (intact) mental emergent properties. So, the simple, in-itself-for-itself, autonomous, or separable existence of the soul/ mind-substance (after the destruction of the body) is intact from the accidental disturbing emergent properties of the body and intrinsically is hostage to what it has earned voluntarily and consciously. © 2024, Ecozone, OAIMDD. All rights reserved.
Journal of Philosophical Investigations (22517960)17pp. 89-111
The goal of science is to explain reality and the world, and the goal of philosophy is also ontology. Philosophical views on scientific opinions and scientific opinions have had a direct influence on the way of worldview and ontology. Since the early twentieth century, the scientific flow of reduction affects logic and philosophy, psychology and sociology, and even theology and religion. On the other hand, the new emergent flow of emergentism in opposition to reductionism flourished in the late twentieth century. The philosophical and analytical validation of these two seemingly contradictory views promotes the levels of scientific methods and approaches, as well as philosophical views, especially philosophies such as the philosophy of religion, the philosophy of psychology, and the philosophy of sociology. Reductionism is trying to coordinate with unity, realize the unity of sciences, eliminate the waste of scientific theories, and provide the possibility of a stronger justification. On the other hand, emergentism involves the hierarchical plurality of the world's creatures. On the other hand, emergentism involves the hierarchical plurality of the world's creatures which causes the classification of science. Each level and class have its lows, rules, and concepts per se. Reductionism is unable to explain the plurality of facts and levels of existence; But emergentism with its theoretical framework explains both the continuum, unity and multiplicity of reality means the hierarchical plurality of reality. the reduction merely is an essential step in understanding and discovering down-up causality that is used as one of the theoretical concepts of emergentism and somewhat explains the cause of the relationship between the layers of existence. But reduction strategy is not successful in recognizing and explaining the existence of layers and classes of science. Reductions with a priority look at reality are subject to selfish judgment and preference, but in emergentism, reality and ontology determine and identify the methodology and epistemology. © The Author(s).
HTS Teologiese Studies / Theological Studies (20728050)77(4)
According to property-emergentism, consciousness is an emergent property of certain aggregate neurological constructions, whereas substance-emergentism maintains that the emergence of consciousness depends on the emergence of mental substance or soul. In this article, we presented some arguments supporting substance-emergentism by analysing various properties of consciousness, including the first-person perspective, referral state, qualia, being active, causative, non-atomic, interpretative, inferential and inventive (emanative and innovative). We also explored the impossibility of representing big images on the small monitor and the incapacity of physical entities being conscious because of their intrinsic multiplicity, absence and deficiency. These arguments, which apply the philosophy of Mulla Sadra, could be considered by philosophers of mind and religion, as well as theologians who follow some religious beliefs such as the afterlife on existence and survival of the soul. Also, we attempted to respond to property-emergentists’ objections to substance-emergentism. Contribution: This research contributes to prove and accept the emergence of the immaterial soul after the stages of natural evolution of the body. It uses the basics of emergentism, including natural evolution, to link science and religion in believing the existence of the immaterial soul. Demonstrating the immaterial reality of human existence provides the ground for theological issues such as afterlife and religious morality. © 2021. The Authors. Licensee: AOSIS.
Islamic Quarterly (00211842)62(2)pp. 229-246
Singular proposition (al-qadīyah al-shakhsīyah) is a type of categorical proposition (al-qadīyah al-hamlīyah). Islamic logicians have paid close attention to defining, naming, and analyzing of singular proposition. From the works of logicians of Islamic period, eight features of singular propositions can be derived: constituency relation, unquantifiability, indivisibility into confirmation of the subject and confirmation of the object, indivisibility into factual/extrinsic propositions, inefficiency in categorical syllogism, not being convertible, having no value in al- 'ulūm al-burhāniyah, and truth of contradictory propositions in square of opposition. © 2018 Islamic Cultural Centre. All rights reserved.
Optics InfoBase Conference Papers (21622701)18pp. 130-149
We describe a quantum interface between an optical and a microwave field based on their common interaction with a nano-mechanical resonator. This is an effective source of two-mode squeezing with an optical idler and a microwave signal, enabling continuous variable teleportation. © 2012 OSA.
